
عزت ملی کره: تاریخ بدون ملت برای ملت بدون تاریخ
اما نکتهٔ مهم در مورد بسیاری از اینکارهای تاریخی، تاریخسازی است. چه اینکه بسیاری از آنها در اسم حتی نام افسانه را با خود یدک میکشند. فقدان سابقهٔ تاریخی و تاریخ پر از جنایت، جنگ قدرت و… موجب شده تا کرهایها برای احساس عزت، تاریخسازی کنند. تاریخی که در آن مبارزه برای عدالت و حاکمیت ارزشهای انسانی وجود دارد. لذا عناصری ثابت این افسانهها را پرکرده است. وجود حاکم بد، تلاش برای براندازی، ساماندهی این تلاش از سمت عناصری عادی و بدون قدرت، عدم قدرتطلبی قهرمانها که بسیاری از آنها درنهایت خود نیز صاحب قدرت نشده و تلاش میکنند قدرت را برای دیگری کسب کنند، وجود گروههای مبارز مردمی که راه را برای تغییر در قدرت هموار میکنند، مبارزهٔ جنگ قدرتی نخبگانی که حتی گروههای مبارز درنهایت از بالا و بدون حضور مردم، انقلاب، شورش یا کودتا میکنند، لذا درنهایت همهٔ حوادث در قصر اتفاق میافتد، گره زدن مسائل عشقی به جنگ قدرت و نمایش انسانهای خوب اما زنباره و چندزنی و… درنهایت سینمای کره به تاریخسازی و ارائهٔ تصویری خوب از پادشاهیهای گذشتهٔ کره برای ملتی بیهویت که سرمایهداری شده و در نزاع میان سایر رژیمهای غربی جهان نیازمند احیا یا ساختن هویت خویش است میپردازد، هویتی که نه با دست مردم که با دست یک سری نخبگان یا مردم تغییریافته صورت میپذیرد که ماکزیمم میخواهند با مردم بهتر باشند. بسیاری از این آدمها هم درنهایت یا موفق شده یا جایی که میخواهد این تاریخسازی را واقعیتر کنند، در حماسهای جان خود را فدا میکنند و در تاریخ میمانند. درنهایت هم در قسمت آخر این فیلمها در رویکردی شعاری به تکرارپذیر بودن این افسانه اشاره میشود، نظیر قسمت آخر افسانهٔ دونگی. خلاصه در یککلام این تاریخسازی را میتوان اینگونه توصیف کرد: تاریخ بدون ملت برای ملت بدون تاریخ.۷-۸ سالی است که صداوسیمای ما موردحملهٔ آثار کرهای واقعشده است. گرچه بیشتر افسانههای تاریخی نظیر افسانهٔ جومونگ، جواهری در قصر (یانگوم)، افسانهٔ دونگی، افسانهٔ شجاعان، افسانهٔ خورشید و ماه، قهرمان، سرنوشت یک فرمانده و… دیدهشدهاند، اما کثیر دیگری از آثار با محوریت ورزش، پلیسی، اداری، پزشکی و… نیز در میان این فیلمها دیده میشود.