بررسی مفهوم نظام ملی نوآوری و روند تکاملی آن

- مقدمه
زمانی که از یک مصنوع بشری مانند کامپیوتر استفاده می کنید نیازی نیست تا بدانید که این شی چطور و توسط چه کسی اختراع شده، توسعه پیدا کرده و به بازار راه پیدا کرده است. و همچنین در تحقیقات اقتصادی-اجتماعی، دانستن اینکه ابزاری تحلیلی چگونه شکل گرفته است مهم و ضروری نمی باشد. اما گاهی اوقات تامل کردن بر اینکه چطور یک مفهومی مانند "نظام های ملی نوآوری " پیدا شد و اینکه در چه مسیری توسعه پیدا کرد حائز اهمیت می باشد. این مسئله زمانی رخ می دهد که با وجود تلاش های بسیار برای توسعه آن مفهوم، آن مفهوم به درستی نمی تواند به کار بسته شود. به همین دلیل داشتن سطوحی از درک پیش زمینه و روند توسعه آن مفهوم ممکن است کاملا مفید باشد. مفهوم NIS ایدههای موجود در بسترهای نسبتاً مجزایی را چون سیاست اقتصادی، وابستگی متقابل اقتصادی و کم و بیش تغییرات اقتصادی رادیکالی را ترکیب کرده و در درون خود جای داده است که این موضوع نشانی از پیچیدگی مفهوم NIS می باشد. البته درون NIS مفاهیم دیگری نیز وجود دارند که با یکدیگر ترکیب شده اند- از ادغام عناصر نوآوری فناورانهای چون کامپیوتر های مدرن- اما ترکیب آن سه بستر مذکور بسیار متزلزلتر از باقی ترکیبات NIS می باشد.
هنگامی که برای اولین بار ایده رویکرد سیستم های نوآور در اواسط دهه 1980 مطرح شد، هیچ کسی انتظار این را نداشت که زمانی این موضوع به گسترش امروزی خود برسد. امروزه، OECD ، کمیسیون اروپا، UNCTAD این مفهوم را به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر چشم انداز تحلیلی خود در نظر گرفته اند. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نگاه جدیدی نسبت به این مفهوم پیدا کردهاند. آکادمی علوم آمریکا، NIS را در فرهنگ لغات خود افزوده است و اکنون از آن به عنوان چارچوبی برای تحلیل سیاست علم و فناوری در آمریکا استفاده می شود.
دریافتن این موضوع که چرا یک چنین مفهومی به سرعت در میان پژوهشگران و سیاست گذاران رواج پیدا کرده است بسیار جذاب می باشد. ممکن است یک دلیل آن این باشد که مسیر اصلی سیاست و تئوری اقتصاد کلان از دریافت یک درک و کنترل جامع از عوامل پشت پرده رقابت جهانی و توسعه اقتصادی بازمانده است.
دلیل دیگر ممکن است این باشد که موضوع تخصصی سازی در میان نهادهای سیاستی و تحلیلگران سیاسی تبدیل به مشکل ویژهای شده و یک چنین مفهوم تحلیلی جهت غلبه بر این مسائل و معضلات، مورد استقبال در میان مسئولان سیاست گذاری علم و نوآوری شده است. برداشت ما این می باشد که این مفهوم "نظامهای ملی نوآوری" با گسترش در این مجموعههای محدود شروع شده است اما اکنون تمایل دارد تا به دایرهی وسیع تری از پژوهشگران و سیاستگذاران با تاکید بر رشد و توسعه اقتصادی وارد شود.
البته باید این نکته را نیز در نظر داشت که در دنیای متمایل به تحقق رویای دهکده جهانی، مفهومی چون نظامهای ملی در تقابل با مفهوم به اصطلاح جهانی سازی میباشد.
بیشتر مطالعات تجربی نشان میدهند که با وجود تخریب نظامهای ملی به واسطه فرآیند طولانی مدت جهانیسازی، سطح ملی، بستری مناسب برای فعالیتهای نوآورانه می باشد (آرچیبگو، میچی، 1995؛ کنتول، 1995؛ پاتل، 1995). در یک مجموعه از مطالعات بر مبنای اطلاعات آماری، کیت پاویت و پری پتل ثابت کردند که اصل ملیت در شرکتهای چند ملیتی اهمیت زیادی برای محل فعالیت های نوآورانه قائل است (پاتل و پاویت، 1994). در حقیقت، اینگونه ممکن است استدلال شود که رشد همجواری و کشش بالقوه میان نظامهای ملی که توسط جهانی سازی ایجاد شده است عاملی است برای افزایش تقاضای درک تفاوتهای نظامهای خاص ملی بین فعالیتهای نوآوری که به تجارت جهانی مرتبط می باشند. (اوستوری و نلسون، 1985).
- پیشینه
اگرچه مفهوم نظامهای ملی نوآور در دوره معاصر شکل گرفته است، نگاه کردن به آن به عنوان شکل توسعه یافته مجاهدتهای روشنفکران پیشین، نیز خالی از لطف نمیباشد. تحلیل تقسیم کار آدام اسمیت (1776) بارزترین شکل آغازین این مفهوم میباشد که نه تنها شامل خلق دانش در رابطه با فعالیتهای تولیدی شد بلکه نظریات دانشمندان را نیز تخصصی کرد. اما آدام اسمیت به نوآوری و رقابت به صورت مستقل و نظاممند توجهی نکرد. ریشههای بحث در رابطه با این مفهوم به فردریک لیست (1841) برمیگردد. او در مورد نظامهای ملی تولیدی و آموزشی-مجموعه وسیعی از نهادهای ملی مرتبط با آموزش و پرورش و زیرساختهایی مانند شبکههای حمل نقل افراد و مواد صحبت میکند. البتهوی بیشتر بر توسعه نیروهای تولیدی تاکید داشت تا تخصیص منابع کمیاب موجود. لیست، بر نیاز به ساخت نهادها و زیرساختهای ملی اشاره داشت و به طور واضحی ابزارهای تحلیلی برای توسعه ایدههایش فرای مرحله پیشنهادات بی قاعده را کنار گذاشت.
البته نسخه مدرن مفهوم نظام نوآوری بر اساس هیچ الهام مستقیمی از لیست گرفته نشده است. بلکه زمانی که این مفهوم عموماً پذیرفته شده بود کسانی چون کریستفر فریمن و دیگران لیست را به عنوان پیشگام فکری آن معرفی نمودند. واضحترین رابطه بین استدلالهای صنعتی پیش پا افتاده لیست با مفهوم نظامهای ملی نوآوری شاید در توسعه نسخه آلبرگ مشاهده شود. اما، حتی اینجا نیز، الهام مستقیم از طریق برونستام لیندر اقتصاددان لیبرال و وزیر محافظه کار اسبق دولت سوئد (لیندر، 1961) گرفته شده است تا به طور مستقیم از لیست.
پیش زمینه اصلی شکلگیری این مفهوم ترجیحاً میتواند در نیازهای سیاستگذاران و جستجوگران نوآوری پیدا شود. فعالیتهای دولتهای ملی و سازمانهای بینالمللی مانند OECD در طول دههی 1960 و 1970 نشان می دهد وجود تفاوت در نرخهای رشد کشورها به دلیل تفاوتهایی در نظامهای تحقیقاتی آن کشورها بوده است. برای محققانی که تلاش دارند تا علم اقتصاد رایج را با مطالعات نوآوری ادغام کنند چنین تفسیرهایی به نظر میرسد فقط صورت مسئله این معضل را پاک میکند.
دانش جدید نیازمند نوآوری است، نوآوری که نه مستقیماً از دانشگاهها و تحقیقات اصولی در بسیاری از صنایع و نه حتی از تحقیق و توسعه آزمایشگاهی گرفته شده باشد، بلکه ترجیحاً از دیگر منابع مانند مهندسان تولید، مشتریان، بازاریابی، و غیره باشد. راه حل رفع مشکل یکپارچه کردن این بخشهای گسترده، در کار گروه IKE در آلبورگ، منجر به طرح ایده نظام ملی نوآوری در نیمه اول دهه شد1980 که این ایده کاملاً ماندگار و ماندنی بود. استانداردی که در چندین نشریه در این دوره حضور دائم داشت استاندارد "توانایی نوآورانه نظام ملی تولید" بود.
لازم به ذکر است، مفهوم نظام نوآوری بدون در بر داشتن صفت ملی نخستین بار، توسط لاندوال (1985) معرفی شد. اما این کریس فریمن بود که این مفهوم را در سال 1987 برای اولین بار در کتابش در مورد نوآوری در ژاپن بود، در ادبیات مطرح ساخت. (فریمن، 1987).
- رویکردهای موجود به موضوع "نظامهای ملی نوآور"
از سال 1980 میلادی مفهوم NSI توسط گروهی از پژوهشگران نظیر نلسون و لاندوال ساخته و پرداخته شد. تعریف مصطلح این مفهوم به صورت زیر می باشد: "شبکهای از نهادهای موجود در بخش دولتی و خصوصی با فعالیتها و تعاملات تقلید، وارد کردن، اصلاح کردن و اشاعه تکنولوژیهای جدید" (نلسون، 1993). لاندوال یک تمایز روشنی بین یک تعریف وسیع و یک تعریف کوته بینانه از NSI ترسیم میکند. نلسون و همکاران، NSI را به عنوان یک سری از نهادهای دارای تعاملات برای تعیین کردن عملکرد نوآورانه یک کشور معرفی میکنند. اگرچه تعریف واحدی از NSI وجود ندارد بیشتر پژوهشگران در این دیدگاه هم نظر هستند که سیستمهای نوآوری ملی یک کشور که به دنبال چند هدف معین میباشد، توسط نهادها، سازمانها و روابط متقابل و همهی عوامل از تار و پود بافت خاص ملی بافته شده است. ادبیات فعلی NSIگسترش یافته است و حداقل سه رویکرد ساختاری، عملیاتی و میزان اثربخشی در دو دهه گذشته به طور مجزا شکل گرفتهاند.
- رویکرد ساختاری
رویکرد ساختاری عوامل ساختاری را در مدلهای مختلف نظامهای نوآوری تعریف و توصیف میکند. این رویکرد، که عناصر ساختاری را استفاده میکند تا تفاوتهای عملکردهای نوآورانه در نظامهای مختلف را توضیح دهد، رایجترین رویکرد از زمان ارائه NSI توسط فریمن در سال 1987 بود. تحلیل ساختاری بر سطح ملی فعالیتها و ساختارهای نوآورانه ایجاد شده توسط سازمانها، دانشگاهها، موسسات تحقیقاتی، کارگزاریهای دولتی، خط مشیهای عمومی، نهادها و بهویژه روابط گوناگون میان آنها تاکید دارد. رفتار صنفی منسجم در زمینه نوآوری توسط فرهنگ، قوانین، عرفها و قراردادهای ملی شکل گرفته است. اصولاً نگاه ساختاری به مقوله NSI در نظر دارد عوامل اصلی موثر بر تولید، استفاده و انتشار تکنولوژیهای جدید در یک کشور یا منطقه معین را معرفی کند (وانگ و همکاران، 2011).
- رویکرد عملیاتی
رویکرد عملیاتی به مقوله NSI ، بر فعالیتها و فرآیندهایی که نقش اصلی در یک NSI را با هدف تعمیم، انتشار و کاربری دانش اجرا می کنند، تاکید دارد. یک عملیات میتواند به عنوان اشتراک یک یا مجموعهای از فعالیتها برای رسیدن به هدف NSI ، تعریف شود (برجک و همکاران، 2008). یک چنین عملیاتی میتواند: بازارهای تکنولوژی را پیشبینی کند، حلقههای ارتباطی را شکل دهد، آموزش و پرورش را توسعه دهد، منابع را بسیج کند، دانش ایجاد کند. یک ترکیب از چندین عملیات NSI معمولاً به عنوان سبد عملیاتی نام برده میشود که میتوان با ترسیم سبدهای مختلف، پویاییNSI را مورد مطالعه قرار داد. (وانگ و همکاران، 2011).
- رویکرد اثربخشی
رویکرد اثربخشی به محاسبهی پیچیدگی طبیعت NSI برمیگردد جایی که بیشتر بازیگران و عناصر NSI "به طور اجتماعی جاسازی شدهاند" و مکانیزمهای استفاده شده برای تنظیم آنها، مکانیزمهای غیربازاری اند: مکانیزمهای سیاستی، شبکهای و نهادی برای کمک در تنظیم بازیگران NSI استخدام شدهاند (تیس، 1992). رویکرد اثربخشی بر موارد زیر تاکید دارند: ارزیابی عملکرد نظام، کارایی ورودی-خروجی، تشخیص نواقص نظاممند مانع انجام و توسعه NSI ، تنظیم معیار و شاخصهای مرتبط در حال توسعه (وانگ و همکاران، 2011).
- عناصر نظام ملی نوآوری
مدل ناسیرووسکی و آرسلوس (1999) شامل یک رویکرد میانبر به توسعه NIS میباشد. برای این منظور، عناصر گوناگون NIS به سه گروه سازماندهی شدهاند: دادهها، تعدیل کنندهها و ستادهها. جدول1 زیر این متغیرها را نشان میدهد.
به مانند باقی بخشهای اقتصاد، دادهها، که مستقیماً مسئول پیشرفت حال و آینده نظام ملی نوآور یک کشور میباشند، نیروی کار و سرمایه میباشند. نیروی کار به منابع تکنولوژی مرتبط است و سرمایه منعکس کننده کیفیت جز انسانی R&D میباشد. درکنار دادههای تعریف شده در بالا، مدل آنها به مجموعهای از عناصر تعدیل کننده که فرض شده است تاثیری بر روابط میان دادهها و ستادهها دارند، توجه نموده است. تعدیل کنندهها، به نمایندگی از ساختار اقتصادی-اجتماعی کشور بر دادهها و ستادهها تأثیر میگذارد. ستادهها نتایجی هستند که از تلاشهای تکنولوژیکی دادهها بدست میآیند.
جدول1 عناصرنظامملی نوآوری مدل ناسیرووسکی آرسلوس (1999)
در یک تقسیم بندی جزئیتر، اجزا نظام نوآوری به 9 دسته زیر تحت عنوان عناصر نظام نوآوری تقسیم میشوند:
- عناصر ساختاری
- چهارچوب قانونی و مقرراتی
- فرهنگ نواورانه/ کارافرینانه
- پیشرانان نوآوری
- زیرساختهای نوآوری
- اعتبارات مالی
- انتشار اطلاعات
- مکانیزمهای انتقال/انتشار تکنولوژی
- حمایت برای تجاری سازی(سیف الدین،1382)
- ویژگیهای نگرش نظام نوآوری
رویکرد سیستمی یکی از اساسیترین موضوعات در مطالعات نوآوری است و اذعان دارد که نوآوری نمیتواند صرفاً برحسب تصمیمگیریهای مستقل در سطح بنگاه درک شود. بلکه نوآوری شامل تعاملهای پیچیده بین بنگاه و محیط آن است. برای نوآوری پیوندهای متقابل بنگاهی بیشتر از روابط بازاریابی اهمیت دارد. زیرا این تعاملات اغلب شامل روابط مداوم شبه تعاونی است که یادگیری و ایجاد فناوری را شکل میدهد. ولی حتی عوامل جامعتری مانند بافتهای اجتماعی و فرهنگی، چهارچوب های نهادی و سازمانی، زیرساختها، رفتار بنگاه ها را شکل میدهد . (ویلسون و سویتاریس، 2002)
نظامهای نوآوری، نظام هایی اجتماعی هستند که با عاملها و عملهای اجتماعی بنا شدهاند. آنها شامل مجموعه عادات، تجربیات و قوانینی هستند که نقشآفرینان اجتماعی در آنها شرکت میکند. سیستمهای اجتماعی، در طبیعت خود، پویا و پذیرای تعامل بیرونی هستند(قاضی نوری، 1384). هنگامیکه این سیستم ها تحت تأثیر عوامل بیرونی بازگشت ناپذیر باشد و هنگامیکه منطق سیستم بطور محلی خاص باشد، سیستم ها وابسته به مسیراند. سیستم های نوآوری قویاً به تاریخ اقتصاد اجتماعی محلی مشروط هستند.
- نظام ملی نوآوری و نظامهای نوآوری منطقهای
این نوع چهارچوب برای نظام نوآوری در اواخر دهه 1990 ظهور کرد. مطالعات نظام منطقهای/محلی نوآوری در همان زمان همگام با پژوهش در حوزههایی از قبیل اقتصادهای صنعتی، اقتصادهای منطقهای و جغرافیای اقتصاد ظهور کرد. در این حوزها اصطلاحات متنوعی برای توضیح آشکار و ضمنی نظام منطقهای نوآوری بکار برده شد. از این دید، مفهوم نظام منطقهای نوآوری را میتواند در اصطلاحات گذشتهای چون: ناحیه صنعتی مارشال(ماشال، 1932) ، فضاهای اقتصادی پروس بلوک های توسعه داهمن (داهمن، 1988) ، پیرامون نوآورانه کاماگنی و نظامهای منطقهای نوآوری دنبال کرد.
اصطلاح نظام محلی یا منطقهای نوآوری به محل جغرافیایی خاص با فرهنگ خاصی اشاره دارد که نظام نوآوری در آن بنا شدهاست. (فیلدمن،1984) یک نظام منطقهای نوآوری خصوصیات شبیه به یک نظام ملی نوآوری دارد و تبدیل پیشرفت های علمی و فنی را به استفادة اقتصادی تسهیل میکند. نظام منطقهای نوآوری به پیشران اجتماعی بیشتری متمایل است. نظامهای محلی نوآوری، منشاء نظامهای منطقهای نوآوری هستند. تفاوت اصلی نظام منطقهای نوآوری و نظام ملی نوآوری در مقیاس آنها است. یک نظام منطقهای نوآوری حول ساختارها و نهادهای اجتماعی منطقهای ساخته خواهد شد و توسعه دانش و مهارت در جامعه منطقهای را منعکس خواهند کرد.
یک NIS از سه گروه فراگیر فعال نوآوری چون نهادهای تحقیقاتی دولتی، آکادمیها و صنعت تشکیل شده است. آنها تولیدکننده واقعی تحقیقات هستند که فعالیتهای R&D را انجام میدهند. بهعلاوه، حکومتها مانند حکومتهای محلی و مرکزی، وجود دارند که نقش هماهنگ کننده را در میان تولیدکنندگان پژوهش بر حسب سند سیاستی، چشماندازها و دورنماهاشان ایفا میکند (چانگ، 2002)
دلیل اینکه چرا یک چنین رویکردی مورد تاکید میباشد این است که امروزه نوآوری فناورانه نیازمند داشتن بسیاری از منابع و به جان خریدن سطوح بالایی از خطر و ریسک است، که هر فعال فناوری به تنهایی قادر به استفاده و بهرهبرداری موثر از آن نمیباشد. جهت اختصاص نوآوری فناوری، بازیگران نوآوری باید با یکدیگر بهطور نزدیکی بر اساس سطح ویژهای از اعتماد هماهنگی داشته باشند و دولتها باید تعامل و اعتماد میان بازیگران نوآوری را فعال کنند و ارتقا دهند.
یک راهحل خوب برای ارتقا اعتماد میان بازیگران نوآوری پذیرفتن یک رویکرد نظامها مانند یک مفهوم از NIS می باشد. این موضوع دلالت دارد بر اینکه هر NIS باید تودهی مهمی از بازیگران نوآوری داشته باشند. در میان گروههای بازیگر نوآوری، مهمترین گروه بازیگر صنعت یا شرکتهای تولیدی هستند زیرا رقابت ملی به طور جدی بر رقابت صنعتی وابسته میباشد. بنابراین هدف غایی NIS ارتقا تواناییهای نوآوری بنگاهها میباشد. این چهار گروه نباید تنها نوآوریها را گسترش بدهند، بلکه باید خودشان را هم به روز و نو کنند تا بر تغییرات سریع محیطی فائق آیند.
ما میتوانیم یک سوال مهم مطرح کنیم و آن اینکه چطور میشود یک NIS اثربخش را تنظیم کرد. برای اینکه یک NIS به عنوان یک بافت پیچیده از زیرسیستمهایی که میتوانند مطابق منطقه و بخش فردی طبقهبندی شوند بهتر درک و تحلیل شود، هم رویکرد بخشی (SISs ) و هم رویکرد منطقهای مورد استفاده قرار میگیرد (چانگ، 1996, 1999). یک NIS مرکب از هردو نظامهای نوآوری بخشی و منطقهای میباشد (جدول2). به دلیل رابطه تولیدکننده-مصرفکننده نوآوری که در اغلب مناطق و بخشهای صنعتی مستقر میباشد، مفهوم نظامنوآور بوسیلهی فعال کردن تعامل و جریان کیفی اطلاعات میان بازیگران نوآور اصلی در یک منطقه یا بخش، بسیار برای ارتقا رقابت صنعتی و منطقهای مفید خواهد بود. به عنوان مثال، با جستجو در طبقهبندی بخش صنعت، بسیاری از زیرسیستمهای NIS میتوانند دستهبندی گردند، مانند سیستمهای نوآوری ملی صنعت کالاهای سرمایهای یا سیستمهای نوآوری ملی کشاورزی.
جدول 2 نظالم بخشی و منطقه ای نوآوری

به نظر می رسدکه رویکرد منطقهای برای دستهبندی و اجرای یک NIS شایسته از رویکرد بخشی بهتر میباشد. امروزه، مفهوم (سیستم منطقه ای نوآوری)RIS توجه محققان و سیاستگذاران را به خود جلب کرده است (برای مثال، براکزی، 1998؛ موت و پاکت، 1997؛ چانک، 1999؛ و مایر-کرامر،1990). اساساً، اوهما (1990،1995) با این موضوع موافق است که دولت و حکومت ملی در اقتصاد جهانیشده اهمیت خود را از دست داده و دولتهای منطقهای نقطه کانونی فعالیتهای اقتصادی شدهاند. در پشتیبانی از این، او ادامه میدهد که مناطق در فعالیتهای اقتصادی و تحقیق و توسعه پویاتر و واکنشیتر از حکومتهای دولتی عمل میکنند. برشی و مالربا معتقدند گروههای منطقهای در فعالیتهای نوآوری دستههای صنعتی نتیجهبخش خواهند بود. فلوریدا (1995، 1998) معتقد است که یک منطقه میتواند یک منطقه آموزشی باشد بوسیله تقدیر از اهمیت دانش و آن سیاست دولتی که نه تنها رقابت اقتصادی کوتاهمدت را هدف گرفته بلکه مزیت پایدار بلندمدت مناطق را نیز در هدف خود دارد.
بر اساس گرایشهای کنونی در مباحث اقتصادی، گمان می شود که RISs برای دست یافتن به SISs موثر و در نهایت یک NIS شایسته مفید خواهد بود. مفهوم RIS برای اجرا راحتتر از SIS میباشد (چانک، 1999). مفهوم RISs میتواند ابزار خوبی برای دستهبندی SISs باشد، به دلیل آنکه مناطق بهتر است متمرکز شوند بر بخشهای صنعتی خاص تا به پیشرفت اثربخشی در اقتصادهای منطقهشان دست یابند. به علاوه، RISs میتواند از معضل تمرکز ناعادلانه جغرافیایی قابلیتهای اقتصادی و فناوری، که همچون حفرهای از پیشرفت آتی اقتصاد ملی جلوگیری میکند، ممانعت بهعمل آورد.
با توجه به تعریف NIS ، ما RIS را به عنوان بافت پیچیدهای از نهادها و بازیگران نوآوری در یک منطقه که بطور مستقیم با گسترش، انتشار و تملک نوآوری فناورانه و همچنین رابطه متقابل بین بازیگران نوآوری در ارتباط است، تعریف میکنیم. همانند یک NIS ، یک RIS از سه گروه نوآوری نقشآفرین اصلی تشکیل شده است: دانشگاهها، بنگاههای صنعتی و نهادهای تحقیقاتی دولتی. در یک منطقه خاص که رابطه نزدیک و سرشار از اعتمادی میان بازیگران نوآوری برقرار است، یک RIS میتواند SIS های خود را گسترش دهد. هنگامی که یک منطقه اعتماد کافی در خود ندارد، اعتماد میتواند و باید آموزش داده شود و اندوخته شود تا آموزش متقابل و نوآوری فناورانه بتوانند به طور موثری فعال شوند (چانک، 2002).
- وظایف اصلی نظامهای نوآوری
جانسون و جاکوبسون تاکید دارند که در یک نظام نوآوری باید مجموعهای از وظایف تامین شود. آنان پنج وظیفه زیر را برای یک نظام نوآوری ذکر کردند:
- ایجاد دانش «جدید»،
- راهنمایی کردن جهت فرایند کاوش،
- تامین منابع، یعنی سرمایه، رقابت و منابع دیگر،
- آسان سازی ایجاد اقتصادهای خارجی مثبت (در کل یک مبادله اطلاعات، دانش، بصیرت)
- آسان سازی اطلاعات بازارها
ریکنی نیز معتقد است « وظیفهمندی»، فعالسازی شرکت های مبتنی بر فناوری جدید را تدارک میبیند. حمایت از تاسیس و رشد شرکت های مبتنی بر فناوریهای نو میتواند به عنوان شاخصی برای تعیین حدی که کدام وظایف تکمیل میشود بکار برود. او فهرست از 11 وظیفه را برای نظام ملی نوآوری تهیه کرده است. (جونقای،2000)
سازمان OECD وظایف و فعالیتهای اصلی نظام ملی نوآوری را براساس مسیر خلق دانش تا کاربرد آن به ثروت زیر فهرست کرده است. (پیتر، 2000)
- سیاستگذاری کلی
- انجام R&D
- تسهیل و تأمین بودجة تحقیقات و نوآوری
- توسعة نیروی انسانی
- انتشار تکنولوژی
- ارتقای کارآفرینی تکنولوژی
- تولید کالا و خدمات
- کارکردها و کاربردها
1.نظام نوآوری، یک نظریهای رسمی نیست؛ یعنی اینکه فرضیههای مشخصی را در مورد ارتباطات علی و معلولی میان متغیرهای موجود در مدل فراهم نمیکند، بنابراین باید آن را یک رویکرد یا چارچوب نظری نامید که میتوان از آن در شناخت تحولات نوآوری بهره برد.[7]
2. این چارچوب برخلاف رویکردهای خطی یا مبتنی بر بازار، تمایل دارد بخش وسیع یا همهی عوامل تعیین کننده نوآوری از جنسهای سازمانی، اقتصادی، و سیاسی-اجتماعی را در تحلیلهای خود وارد کند.[7]
3. نگاشت نهادی از جمله مباحثی است که در متون نظامهای ملی نوآوری وجود دارد و توجه زیادی را در بین سیاستگذاران به خود جلب کرده است. نگاشت نهادی کمک میکند تا تمامی اجزاء و عوامل تاثیرگذار در سیستم نوآوری شناسایی و حضور یابند. بدینوسیله سعی می شود زنجیرة دانش در کل سیستم تکمیل شود و جریان دانش از خلق ایده تا عرضة آن به بازار به بهترین شکل ممکن صورت گیرد(کلارک، 1997). این مفهوم از دوره سیاستگذاری عمومی وام گرفته شده است، ولی در نظام ملی نوآوری دچار تحول شده است و برای نگاشت سازمانها یا گروههای دخیل و ارتباط هریک با نقشها یا کارکردهای سیستم به کار میرود. این روش یکی از ابزارهای شناختی است که صرفاً بخشی از مفاهیم موجود را در چارچوب نظام ملی نوآوری، یعنی شناخت بازیگران و نقشهای آنها را تحت پوشش قرار میدهد. باید توجه کرد که ابزار نگاشت نهادی معادل نظام ملی نوآوری نیست. این نگاه غیرکارشناسی در تدوین برنامه چالش پدید میآورد.
4. به علت خاستگاههای نظری و پیشفرضهای موجود در چارچوب نظامهای ملی نوآوری - از جمله بیمعنا بودن بهینگی- نمیتوان از آن برای هدفگذاری با تعیین آینده مطلوب استفاده کرد. اما رویکرد کلنگر و سیستمی آن میتواند سیاستگذاری را در دو بعد شناخت وضع موجود سیستم و شناخت زمینههای شکست سیستم برای برنامهریزی یاری دهد.
5. مبنای نظری این چارچوب براساس نوآوریهای فناورانه بنا نهاده شده است که حاصل اقتصادی دارند و در عملکرد تجاری کشورها موثراند. این موضوع سبب شده است که این چارچوب، به شکل معرفی شده در منابع، نتواند محدودهی وسیعی از تحولات دانش بشری را در حوزههای علوم اجتماعی، هنر و دین پوشش دهد که اتفاقاً این زمینههای دانش بشری در جنبههای مختلف زندگی نیز تأثیر گذارند. از این رو، باید با توجه به آموزههای سیستمی به دست آمده از این رویکرد، چارچوب ویژهای برای دیگر حوزههای معرفت علمی و فناورانه در زمینههای هنری، اجتماعی، انسانی و دینی طراحی کرد.[7]
6. چارچوب نظام ملی نوآوری، یادگیری را در مرکز توجه قرار میدهد، ولی به دلیل خاستگاههای نظری آن، اهمیت فراوانی به آن فرایندهای یادگیری میدهد که مستقیماً به نوآوری و تغییرات فناورانه میانجامد و بنابراین، به ایجاد توانمندی و قابلیتهای علمی و فناورانه در سطح عمومی و زیرساختی، مانند گسترش آموزش عالی که تأثیری غیرمستقیم بر نوآوری فناورانه دارد، معمولاً توجه کمتری میشود.
- جمعبندی و نتیجهگیری
همان طور که در بالا اشاره شد،گاهی اوقات تامل کردن بر اینکه چگونه مفهومی نظیر "نظام های ملی نوآوری" پیدا شد و اینکه در چه مسیری توسعه پیدا کرد حائز اهمیت می باشد. این مسئله زمانی رخ می دهد که با وجود تلاش های بسیار برای توسعه آن مفهوم، آن مفهوم به درستی نمی تواند به کار بسته شود. افزایش همجواری و کشش بالقوه میان نظامهای ملی که توسط جهانی سازی ایجاد شده است عاملی است برای افزایش تقاضای درک تفاوتهای نظامهای خاص ملی بین فعالیتهای نوآوری که به تجارت جهانی مرتبط می باشند.
نلسون NSIرا "شبکهای از نهادهای موجود در بخش دولتی و خصوصی با فعالیتها و تعاملات تقلید، وارد کردن، اصلاح کردن و اشاعه تکنولوژیهای جدید"تعریف کرده که این مصطلح ترین تعریف می باشد. از سوی دیگر می توان دید حداقل سه رویکرد ساختاری، عملیاتی و میزان اثربخشی در دو دهه گذشته به طور مجزا شکل گرفتهاند.
مدل ناسیرووسکی و آرسلوس (1999) شامل یک رویکرد میانبر به توسعه NIS میباشد. برای این منظور، عناصر گوناگون NIS به سه گروه سازماندهی شدهاند: دادهها، تعدیل کنندهها و ستادهها.
و در نهایت می توان بیان کرد که الزامات خاصی را می بایست لحاظ کرد تا بتوان از همه ظرفیت های نظام نوآوری در سطح ملی، بخشی و منطقه ای بهره ببریم.
- Archibugi, D., Michie, J., 1995. The globalization of technology:a new taxonomy. Cambridge J. Econ. 19 (1).
- Bergek A., Staffan J., Sven C. Bo, Annika C., R., Analysing the functional dynamics of technological innovation systems: a scheme of analysis, Res. Policy 37 (3) (2008) 407-429.
- Braczyk, H.J., Cooke, P., Heidenreich, M. (Eds.), 1998. Regional Innovation Systems. UCL Press, London.
- Camagni R, editor. Innovation networks: spatial perspectives. London: Belhaven; 1991.
- Cantwell, J.A., 1995. The globalization of technology: what remains of the product cycle model? Cambridge J. Econ. 19 (1)
- Chung S., Building a national innovation system through regional innovation systems, Technovation 22 (2002) 485-491
- Chung, S., 1996. Theoretical review on national innovation system: from the aspects of innovation user-producer relationship. S&T Policy Trend 10, 46-59 (Korean).
- Chung, S., 1999. Regional innovation systems in Korea. Paper presented at the 3rd International Conference on Technology Policy and Innovation, University of Texas at Austin. Austin, Texas, August 30-September 2, 1999.
- Clark John & Guy Ken, 1997و "Innovation and competitiveness", Technopolis.
- Dahme´n E. 'Developing blocks' in industrial economics. Scand Econ Hist Rev 1988;1:3-14.
- Feldman, M.P. (1994) The Geography of Innovation, Dordrecht, Kluwer Academic Publishers.
- Florida, R., 1995. Toward the learning region. Futures 27 (8), 527-536.
- Florida, R., 1998. Calibrating the learning region. In: De La Mothe, Paquet, G. (Eds.), Local and Regional Systems of Innovation. Kluwer Academic, Dortrecht, pp. 19-28.
- Freeman, C., 1987. Technology olicy and Economic Performance: Lessons from Japan. Pinter, Lond
- Hollingsworth J. R. (1997), Continuities and changes in social systems of production: The cases of Japan, Germany and the United States, in Hollingsworth and Boyer (1997)
- Linder, S.B., 1961. An Essay on Trade and Transformation. Wiley,New York.
- List, F., 1841. Das Nationale System der PolitischenÖkonomie, Basel: Kyklos (The National System of Political Economy'. Longmans, Green and Co., London, 1841).
- Lundvall B-A (Ed.), National Systems of Innovation: Towards a Theory of nnovation and Interactive Learning, Pinter Publishers, London, New York, 1992.
- Lundvall B-A, National innovation system-analytical concept and evelopment tool, DRUID Tenth Anniversary Summer Conference, Copenhagen, 2005.
- Marshall A. Elements of economics. Volume 1: elements of economics of industry. 3rd ed. London: Macmillan; 1932.
- Meyer-Krahmer, F., 1990. InnovationsorientierteRegionalpolitik: Ansatz, Instrumente, Grenzen. In: Gramatzki, H.E. et al. (Eds.), Wissenschaft, Technik und Arbeit: Innovationen in Ost und West, Kassel, pp. 343-359.
- Milling Peter M. and Stumpfe Joachim. (2000). " Product and Process Innovation A System Dynamics-Based Analysis of the Interdependencies", Proceedings of the 18th International Conference of the System Dynamics Society
- Nelson, R. (ed.), National Innovation Systems: A Comparative Analysis, Oxford University Press, New York, 1993.
- Ohmae, K., 1990. The Borderless World: Power and Strategy in the Inter-linked Economy. Harper Business.
- Ohmae, K., 1995. The End of the Nation-State: The Rise of Regional Economies. The Free Press, New York.
- Ostry, S., Nelson, R.R., 1995. Techno-nationalism and Technoglobalism: Conflict and Co-operation. Brookings Institution, Washington, DC.
- Patel, P., 1995. Localized production of technology for global markets. Cambridge J. Econ. 19 (1).
- Patel, P., Pavitt, K., 1994. Technological competencies in the world's largest firms: complex and path-dependent, but not too much variety. Res. Policy 23, 533-546.
- Perroux F. Economic space: theory and applications. Q J Econ 1950;64(1):89-104.
- Roessner , J.D. (ed) (1988) Government Innovation Policy: Design, Implementation, Evaluation, London, MacMillan Press.
- STI OUTLOOK 2002-Country Response To Policy Questionnaire, www.OECD.org
- suh joonghae, " Korea's Innovation System: Challenges and New Policy Agenda",United Nations University INTECH ,2000.
- Teece D.J., Competition, cooperation, and innovation: organisational arrangements for regimes of rapid technological progress, J. Econ. Behav. Org. 18 (1) (1992) 1-25.
- سیف الدین امرعلی، سلیمی محمد حسین، 1382، قوانین، نهادها و سازمانهای موثر بر سیاستگذاری علم و فناوری، دومین همایش علم و فناوری، آینده و راهبردها.
- قاضی نوری، سید سپهر؛ قاضی نوری، سید سروش ، " استخراج راهکارهای اصلاح نظام ملی نوآوری ایران با تکیه بر مطالعه تطبیقی کشورهای منتخب، مجله رهیافت، 1384 دردست انتشار.